کد مطلب:224028 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

عالم ذر
و اذا اخذ ربك من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربكم. قالوا بلی شهدنا ان تقولوا یوم القیمة انا كنا غافلین.

آیه 171

او تقولوا انما اشرك آباؤنا من قبل و كنا ذریة من بعدهم افتهلكنا بما فعل المبطلون

172 سوره اعراف

ای بنده و رسول گرامی ما به یاد بیاور روزی كه خداوند از همه فرزندان آدم و آنان كه از پشت و از صلب آنها و ذراری و اولاد و احفاد آدم به وجود می آمدند از همه آنان عهد و میثاق گرفت و شاهد غیب و شهود همه خلایق بوده و مثل اینكه كلیه آدمیان در مقابل پروردگار خود بوجود تركیبی رژه و سانی بدهند و چشم دل بر حكم و گوش جان بر فرمان داشته باشند ذرات با هیئات آنها در ساحت كبریائی حاضر شدند.

خطاب شد آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند چرا اقرار بوحدانیت خدا و نبوت پیغمبران و ولایت امامان نمودند ما پروردگار آدمیان خود شاهد اقرار و اعتراف آنان در روز ذر و عالم الست بودیم و فرشته گان را شاهد گرفته تا روز قیامت نگویند غافل بودیم.



[ صفحه 419]



«چه شاهدی نیرومندتر و صادق تر از خدا و ملائكه و انبیاء و اولیاء» یا بگویند پدران ما مشرك بودند ما بتبعیت پیروی و تقلید از آنان نمودیم ما ذریه مشركین بودیم به تربیت آنان بزرگ شدیم اگر آنها مسلمان و موحد بودند ما هم مسلمان و موحد می شدیم آیا اكنون ما را به عقاید فاسد پشینیان و كردار باطل آنها هلاك می سازی -؟

برای آنكه تقلید كور كورانه و غفلت و بی خبری مردم را هلاك نكند از ذره وجودی آنها پیمان گرفته شد و بشریعت و طریقت راه و رسم سعادت و كمال را به آنها نمودند تا گمراه نگردند.

عالم ذر بدون تردید دو هدف مقدس را به مردم نشان می دهد یكی آزادی انسان و دیگر علت غائی آفرینش؟!!

اگر عالم ذر نبود و عهد و پیمانی گرفته نمی شد آزادی مفهومی نداشت و چون آزادی و عهد و میثاق به میان می آید مسلم می گردد كه هدف مقدس در آفرینش انسان بوده كه در پایان حساب و كتاب كیفیت و كمیت سیر تكامل و سرعت و بطوء سبقت به هدف آن مقصود و مقصد مكشوف و معلوم می گردد.

در مجمع البحرین ص 222 در حرف احد در بیان تفسیر و اذ اخذ ربك من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربكم قالوا بلی شهدنا ان تقولوا یوم القیمة - انا كنا عن هذا غافلین.

مفاد سخن این است كه اقرار برای ذریه و نسل آنها قرنا بعد قرن گرفته شد كه دلایل ربوبیت را به شواهد و رهبری عقول و ادراكات قبول نمایند - تا آنجا كه وقتی گفته شد الست بربكم آیا من خدای شما نیستم بگویند بلی.

صدور ذریه از ظهر و اصلاب آباء و ارحام امهات خود نشانه قدرت و صنع ربوبی است كه از ماده نیرو به وجود می آورد و او اذعان قرار و اعتراف به قدرت كامله حق می نماید.

حدیث اخذ میثاق در عالم ذر و خطاب الست بربكم از احادیث مورد اتفاق فریقین است.

روز الست و عهد و میثاق

یكی از غوامض مسائل معارف دین عالم ذر و مواعید روز الست است چون این حقیقت جز از راه كشف و قبول از نمایندگان آسمانی میسر نیست - در قرآن از متشابهات و در احادیث هم از معضلات به شمار رفته كلیه علماء و مفسرین و فقها و متتبعین در آثار خود این موضوع مهم را مورد بحث قرار داده اند.



[ صفحه 420]



گروهی به سطح و ظاهر لغت پرداخته و جمعی از معانی و تأویل آن استفاده كرده و برخی به حقیقت و روح آن متعمق شده و از معارف دین شمرده اند و اصول دین را كه مبنای عقیده و ایمان است مبتنی بر عالم ذر و روز الست دانسته از مبداء تا معاد پیش رفته اند.

ذره

در لغت كوچكترین جرم را ذره گویند یا بقول ذیمقراطیس «ذرات صغار صلبه» كه امروز از آن تعبیر به اتم می شود یا به اصطلاح قدماء حكماء «جوهر فرد» در هر حال كوچكترین ذره را كه در برخی از اخبار به خردل تعبیر شده در قرآن به ذره معرفی كرده فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرایره

علماء و دانشمندان معتقدند كه این عالم صورتی از حقیقت خلقت عوالم پیشین است و موجودات امروز صور مركبه موجودات عالم ذر می باشد.

پس ذره كه كوچكترین حجم مادی است خواه به چشم طبیعی بشر دیده شود یا به چشم مسلح و یا غیر مرئی دیده شود كوچكترین موجودات كه قابل اشاره حسیه یا عقلیه و منشاء و منبع و مبدأ موجودات عالم طبیعت است چنانچه در همین آیات سوره زلزله می فرماید هر كس به سنگینی یك ذره كار خوب یا بد كند آن را می بیند كه ذره مقیاس حجم معرفی شده است - و چنین نشان می دهد كه كار نیك و خوب خداپسند - بنیاد آدمی را با ارج و ارزش می سازد و كار زشت و ناپسند مغز و روح را ویران و بی ارزش می نمایند.

از مفاد آیه دیگری كه در سوره القارعة می فرماید نشان می دهد كه عمل صالح و خداپسند مركز ثقل برای انسانیت به وجود می آورد و كردار زشت و گناه آدمی را سبك مغز می سازد مانند بادام و گردو كه سنگین و پر مغز آن ارزنده است نه پوك و فاسد كم وزن آن فمن ثقلت موازینه فهو فی عیشة راضیه كسی كه مغز متفكر و دماغ متتبع و محقق دارد زندگانیش پسندیده است و در سوره اعراف می فرماید فمن ثقلت موازینه فاولئك هم المفلحون

آیه 8 سوره اعراف

فمن ثقلت موازینه فاولئك هم المفحلحون و من خفت موازینه فاولئك الذین خسروا انفسهم فی جنهم خالدون

آیه 104 سوره 23

در این آیه همان حقیقت تأكید شده كه مردان متفكر و خردمند و موحد و مؤمن وزن و ثقلی دارند كه ارزش آنها به همان سنگینی آنها است. و رستگارانند و به عكس سبك مغزان و تهی دستان بی خبر و بی خرد بی ارزش هستند و با خسران و زیان هم آغوش و عاقبت هم در آخرت



[ صفحه 421]



در آتش جاویدان خواهند بود.

و من خفت موازینه فامه هاویه

كسی كه سبك مغز است مادرش هاویه است و هاویه نام یكی از دركات دوزخ است - كه نشان می دهد سبك مغزان تهی دست و بی خردان فرومایه مانند بادام و گردوی پوك در آتش خواهند سوخت و فرزند آتشند.



بسوزند برگ درختان بی بر

سزا خود همین است مر بی بری را



تجسم اعمال

رویت كار خوب و بد پس از مرگ بهترین دلیل تجسم اعمال است چنانچه قرآن می فرماید:

یوم تجد كل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء آیه 35 آل عمران

باید اقرار و اعتراف نمود كه همه اعمال و افعال این جهان به صورت خوب و بد تجسم خواهند یافت و بهترین دلیل محسوس این عالم خوابی است كه آدمی می بیند و بد و خوب عمل به صورت زشت و زیبا بر چشم انسان مجسم می گردد و ذخیره آخرت می شود و شرط متأخری كه فقها در برخی از مسائل فقهی دارند در مصالح عقبات مرگ وجود خواهد یافت و آن از خیرات و صالحات باقیه كه در علم حق نهفته است قبلا به حساب موجودیت بنده می گذارند - پس همه اعمال توشه آخرت است اگر خوب و خداپسند بوده سبب قرب و آمرزش و ترفیع درجات او می گردد و اگر زشت و مكروه بوده موجب عذاب و ناراحتی او می شود.

با این مقدمات ذره مصالح آفرینش پروردگار است كه قبل از هر چیز ذره را آفرید و از ذرات مخمره از عناصر آدم ابوالبشر را خلق كرد و از صلب او بندگان را به وجود آورد كه همه سیر تكاملی داشته و دارند تا بسر حد كمال مطلوب خود برسند.

در این ذرات عقل و خرد و شعور و ذهن و فكر و وجدان بالقوه بود. و خداوند عالم از همان ذرات مستعد بالقوه عهد و میثاق گرفت كه اقرار بربوبیت و یگانگی خدا نمایند و پیمان اطاعت و پیروی پیغمبران و خلفای آنان را گرفت.

به عبارت دیگر

اگر ذره را اصل وجود تركیبی آدم اول بگیریم منطق صحیح است و اگر هم بگوئیم هر فردی از افراد بشر از ذرات مواد غذائی تغذیه می كند و ماده تبدیل به نیرو می گردد و آن ذرات هر چه و هر كجا بود استعداد فطری برای تبدیل ماده به نیروی عقل داشته است و از همان ذرات پیمان و تعهد گرفته شده تا هنگام این



[ صفحه 422]



استعدادهای نهفته در ذره و قوه محض به فعلیت در آمد پیمان و میثاق خود را به اجرا بگذارد تا موفق و كامیاب گردد - آنهم صحیح است.